آسمون رنگ غربت گرفته کوفه دریای درد و الم شد سهم دل های عاشق از امشب کوله باری ز اندوه و غم شد طاق عرش الهی فرو ریخت قامت دین از این غصه خم شد دیده فاطمه توی جنت از برای علی غرق نم شد مسجد کوفه در خون نشسته فرق حیدر ز کینه شکسته گوییا پادشاه دو عالم بار رفتن از این شهرُ بسته تیغ کین تا به فرقش اثر کرد عالمی خاک غم روی سر کرد بشکند دست آن ظالمی که زینبُ بعد از این بی پدر کرد شد جهان از غمت پُر ز ماتم ای شهنشاه مظلوم عالم
تکست مداحی مسجد کوفه حسین سیب سرخی ناله زد با دلی پُر شراره از غم و غصه ای غرق دردم کاش میشد اتفاقی بیفته سوی خانه دگر بر نگردم کاش میشد تیغ دشمن همین جا جانمُ می گرفتی تو دَر دَم تا که زینب یه موقع نبینه خون نشسته به رخسار زردم گفته بودی که زینب نبینه خون نشسته به رویت ز کینه من بمیرم که عُمر گُلت با قصه خون و خنجر عجینه کربلا با غریبت چه ها کردی زینبُ از برادر جدا کرد عصمت اللهُ دنیای نامرد همسفر با یه مشت بی حیا کرد
از روی تل خاکی یه خواهر شاهد صحنه هایی غم افزاست ظاهرا بر سر کشتن شاه گوشه ای بین یک عده دعواست شهریار دو عالم به چنگ گرگ صحرای گرفتار و تنهاست ناله هایی پیچیده تو صحرا آری آری گمانم که زهراست وای من از زمانی که دشمن ضربه آخرُ زد به گردن مُهره ی گردن شَه شکست و رأس پاکش فتاد از روی تن تا که فوّاره زد خون ز حنجر ناله زد خواهرش ای برادر میروی بعد تو حسّم اینه نقشه داره عدو بهر معجر تا که این قلب زار و حزینم آشنا با غم روضه ها شد باز دوباره دل بی شکیبم تنگ دیدار کرب و بلا شد مرغ قلبم پرید از تو سینه کفتر جَلد ایوون طلا شد