چشاتو که روم میبندی انگاری که ماه تو شبام نیست
انقدر که تو دلم خونه به خدا تو رگام نیست
به تویی که خوب میدونی همه جون منی
این خواهش آخرمه کاشکی نری
اینا میخوان از چشمام تورو بندازنت نمیدونن چشامی
نمیدونن تو باشی نباشی بازم توی دلم باهامی
تو هم اشک تو چشمای من شدی هم دلیل خنده هامی